تو یه دوره ی زمانی حس میکنیم

با رفتن بعضی از ادما زندگیمون نابود میشه...

درواقع غیر ممکنه،اینکه اگه نباشن نمیشه..

اصلا امکانش نیست...

تا مدت زیادیم رو حرفمون هستیم...

اما اون ادما رفتن...مدت زیادیه...

ما داریم زندگی میکنیم...

زندگی ادامه داره....

زمان میگذره...

دنیا تغییر نکرده..

همه چی مثله قبل..

همه چیز به جز اون حفره ی خالی

که تو وجودمون حسش میکنیم و قابل ترمیم نیست...

کسی نمیبینش..

کسی هم حسش نمیکنه...

ولی هست...

و بعضی شبا پیش میاد

که حس میکنی اون حفره خالیتر شده...

که روحتو،احساساستو،خاطراتتو....

میکشه درون خودش...

کنترلی نیست...

 

 

 +پـــاییز است ...

پاییز است و پاییز همیشه ی خــــــــدا بهانه ای است

برای دلتنگــی !

 نه که دلت تنگ کسی باشد ... نه !

اصلا حرف من مفهومی زمینی ندارد 

دلت باید اندکی هوایی باشد فقط 

همـان اندازه که اسمان دلهره باران را در پاییز

لحظه به لحظه به انتظار نشستهــ !

دلت باید دلهره داشته باشد برای پاییز ...

برای ثانیه هایی سرد که لابه لای

نفس های داغ گم میشوند !

پاییز زیباست !

پاییز با همهـ دلگرفتگی هایش زیباست !

انقدر که تمام دلهره هایت را جمع کنی 

قهوه ای شیرین در فنجانی کوچکــــ در دست بگیری 

پای پنجره ای رو بهـ افق بشینی 

رو بهـــ آسمـان 

روبهـ خدا 

و تمام دلهره هایت را در نگاهت بگنجانی

و زیر لب خاطرات را مرور کنی !

خاطرات پاییز قبل شاید ...

شاید همــ باید پاییز بعد را به تصویر بکشی ...

پاییز بعد ...

کجا خواهم بود ؟!

چه حالی دارم ؟!

کلا پاییز همه حالی دارد 

میتوانی شادی کنی قدر همراهی 

و میتوانی غمگین باشی قدر تنهایی 

اما پاییز بعد ...

حتما رفتهـــ ام ! 

باید بروم ....

پاییز بعد باید برم و جا بگذارم تمام دلهره هارا

پشت قاب پنجره ای که هیچوقت نداشتم 

و همیشه در خیال پشتش نشسته ام و 

قهوه نوشیده ام و 

دلهره هایم را زیر لب با خدای خودم مرور کردم ! 

پاییز بعدی را در شهری دیگر اغاز خواهم کرد ! 

این . اینروز ها بزرگترین آرمــان من است !

نوشته شده در  برچسب:پاییز , ابان , ,ساعت   توسط B.M 

 اسیرم کرده اند.

پیشترها جنگی بود .

دشمن رویارویی بود ، تیر وتفنگی بود ،

اسیر می شدند آدم ها ،

اسارت آن شکلی همه چیزش معلوم است .

هستند جنایتکارانی که بی اینکه جنگی باشد ،

آدم را اسیر بگیرند .اسمش اسیر گرفتن نیست .

آدم ربایی است .اسارتهای دیگر هم هست ،

که نه تاریخ آغازش پیداست ،نه نام آنکه اسیرت گرفته است

در خانه ام نشسته ام  ، اما نه آزاد ،که اسیر که گروگان ،

اسیر وامی یا مالی یا کسی از نزدیکان

یا آرزوهای بی بنیاد ، یا آدمهای کج ، یا عشقهای موقتی

اسیری اسیری است .

چه  فرقی می کند کی اسیرت کرده باشد وچرا ؟

تو همانی که میتوانی ، میتوانی صدا بزنی ،

بعد بگویی حالا دیگر اسیر نیستی ، برو

 و من بعد از شنیدنش مثل اسب زین کرده

و افسار در دشت های باز و زیر رگبار بهار ،

حس کنم اسیر نبودنم را

 بهار اول فروردین شروع نمی شود.
بهار از اولین برگ ها وشکوفه ها شروع نمی شود.
بهار وقت خریدن تقویم سال جدید  هم شروع نمی شود.
بهار،یک جایی توی سر آدم است.
دقیقا وقتی شروع می شود که آدم دنبال نقطه ای برای تغییر می گردد.
به خاطر همین، بعضی ها در سال چند بهار دارند،
بعضی ها هر چند سال یک بهار دارند،
و بعضی ها اصلا هیچ وقت بهار را نمی بیننند
بهار همین لحظه است.
همین لحظه که آدم می فهمد زندگی اش چیزی کم دارد،
چیزی را باید جا به جا کند.
چیزی را باید جلوی دست بگذارد…

نوشته شده در  برچسب:بهار,مثبت اندیشی,عشق,معرفت,انسان,دنیای درون ,ساعت   توسط B.M 

 


وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت

از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که

فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...

نوشته شده در  برچسب:خدا , جملات زیبا , دنیا , جملات قشنگ در مورد خداوند , ,ساعت   توسط B.M 

 

http://marghagh.loxblog.com/

 در خندیدن ، خطر دیوانه به نظر آمدن وجود دارد.

در گریستن ، خطر احساساتی به نظر آمدن وجود دارد.

نزدیک شدن به دیگران ، خطر درگیری را در پی دارد.

در دوست داشتن ، خطر دوست نداشتن وجود دارد.

در زندگی کردن ، خطر مردن وجود دارد.

در آرزو کردن ، خطر ناامیدی وجود دارد.

در تلاش کردن ، خطر شکست خوردن وجود دارد.

اما باید خطر کرد ، به دلیل اینکه بزرگ ترین خطردر زندگی ، خطر نکردن است.

شاید افرادی که خطر نمی کنند ، بتوانند خود را از دردو رنج خلاص کنند ؛

ولی نمی توانند یاد بگیرند ،تغییر دهند ، رشد کنند ، دوست داشته باشند و

زندگی کنند .فقط شخصی که خطر می کند ؛ آزاد است.

تا خطرپذیر نباشید ، نمی توانید سرنوشت زندگی تان  را به دست گیرید

بزدلان قبل از مرگشان چندین بار می میرند ،

ولی شجاعان تنها یکبار طعم مرگ را می چشند سرنوشت سازان می دانند

برای پیشرفت در زندگی باید هر روز را آخرین روز حیات خود تاقی کنند.

با این نگرش آنها انگیزه لازم برای خطر کردن در راه رسیدن به خواسته های

خود را در درونشان ایجاد می کنند .

نوشته شده در  برچسب:گذر عمر , خطر ,ساعت   توسط B.M 
صفحه قبل 1 صفحه بعد